جدول جو
جدول جو

معنی تاتا کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تاتا کردن
(تَ حُ)
در زبان شیرخوارگان، راه رفتن
لغت نامه دهخدا
تاتا کردن
در زبان شیرخوارگان راه رفتن
تصویری از تاتا کردن
تصویر تاتا کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حاشا کردن
تصویر حاشا کردن
انکار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاراج کردن
تصویر تاراج کردن
غارت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاخت کردن
تصویر تاخت کردن
تاختن، اسب دواندن، غارت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تازه کردن
تصویر تازه کردن
نو کردن، احیا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لالا کردن
تصویر لالا کردن
(کودکان) خوابیدن خفتن، در زبان اطفال خفتن، خوابیدن
فرهنگ لغت هوشیار
در تداول عوام نانخورش را کم کم با نان خوردن تا بهمه نان برسد، قناعت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاتی کردن
تصویر قاتی کردن
در هم کردن، آمیختن، مخلوط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تامل کردن
تصویر تامل کردن
نگریدن نیک نگریستن اندیشیدن، درنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاول کردن
تصویر تاول کردن
تاول زدن آبله کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاراج کردن
تصویر تاراج کردن
یغما کردن اپیدن چپاول کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبرا کردن
تصویر تبرا کردن
دوری کردن بیزاری جستن، شفا یافتن، پاک و منزه شدن از تهمت و گناه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابان کردن
تصویر تابان کردن
درخشان ساختن نورانی کردن روشن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاختن کردن
تصویر تاختن کردن
تازاندن بسرعت بردن (اسب و مانندآنرا)، هجوم بردن حمله بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
نگریستن و تمتع بردن از نگریستن، نظاره کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمنا کردن
تصویر تمنا کردن
آرزو کردن، خواهش کردن التماس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقاضا کردن
تصویر تقاضا کردن
درخواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقلا کردن
تصویر تقلا کردن
کوشیدن کوشیدن سعی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پهن کردن، بساط خود را بر چیدن، ساکت ماندن، یا تخته کردن دکان. بند کردن دکان بستن آن تعطیل کردن آن، جمع کردن بساط خود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاشا کردن
تصویر حاشا کردن
ارندانیدن ریزش زدن انکار کردن منکر شدن کاری را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاتی کردن
تصویر تاتی کردن
(در زبان کودکان) راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاتی کردن
تصویر پاتی کردن
باد دادن خرمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاخت کردن
تصویر تاخت کردن
بشتاب دوانیدن اسب را تاختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاتی کردن
تصویر قاتی کردن
((کَ دَ))
درهم و برهم کردن، دیوانه شدن، اختلال حواس پیدا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تازه کردن
تصویر تازه کردن
((~. کَ دَ))
زنده کردن، بارونق کردن. تعمیر کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاشا کردن
تصویر حاشا کردن
((کَ دَ))
انکار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخته کردن
تصویر تخته کردن
((~. کَ دَ))
بستن، تعطیل کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاخت کردن
تصویر تاخت کردن
((کَ دَ))
دویدن، تازیدن، دواندن اسب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالا کردن
تصویر بالا کردن
((کَ))
بزرگ کردن (فرزند)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تازه کردن
تصویر تازه کردن
Refresh
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تابه کردن
تصویر تابه کردن
Pan
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
Subordinate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
Empower
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
Watch
دیکشنری فارسی به انگلیسی